پسته مامان و بابا

شروع ویار

سلام پسته مامان  قربونت بره مامان که تازه یادت افتاده شیطونی کنی و مامان و اذیت کنی .چطوری ؟؟ مامان زیاد حالت تهوع نداشت مخصوصا صبح ها که اصلا اما الان چند وقته از صیح که چشمامو باز می کنم حالت تهوعم شروع میشه تا شب که می خوام بخوابم . مامان خیلی کم غذا شده وبهانه گیر .به خدا دست خودم نیست به هر غذایی فکر می کنم حالم بد میشه . فدای سرت اما من و بابایی نگران شماییم عزیزم که یه موقع اذیت نشی  حسابی مواظب خودت باش .
3 اسفند 1392

اولین پست

سلام عزیز مامان  بالاخره مامان تنبلی رو گذاشت کنار و امروز این وبلاگ  رو برات درست کرد . دلم می خواست تمام خاطرات شما رو یه جا ثبت کنم. دیدم بهترین راه همینه چون من از 24 ساعت شبانه روز 25 ساعتش رو توی اینترنتم .خخخخ   ...
30 بهمن 1392