پسته مامان و بابا

بعد یه غیبت چند ماهه

1393/6/6 10:02
نویسنده : مامان فری
407 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان 

میدونم خیلی دیر اومدم واست بنویسم .ببخش عشقم .

این چند ماه خونه مادر بودیم طبق معمول به خاط اینکه شما عجله داشتید و میخواستید خیلی زودتر به دنیا بیاید .

و مامان مجبور شد این چند هفته رو استراحت مطلق داشته باشه .

از این چند وقتم خبر اینکه :

 1 .مامان سه بار به خطر وضعیت شما آمپول بتا متازون زدم که اگه خدایی نکرده شما به دنیا اومدید مشکلی براتون پیش نیاد ولی خدا رو شکر هر بار خطر رو با هم پشت سر می گذاشتیم .

2 .مامان تا هفته 35 هفته ای یه آمپول پرلوتون میزدم (که واقعا دردش وحشتناک بود ولی به خاطر شما تحمل می کردم )وروزی سه تا قرص ایزوپرین میخوردم تا شما یه موقع به سرت نزنه بخوای زودتر بیای ....

3 .5 مرداد شما دختر دایی دار شدی ....هورااا 

دختر دایی مجید سحر خانوم که  مثل شما عجول بود و یک ماهی زودتر به دنیا اومد ولی خدا روشکر حالش خوب خوب بود فقط خیلی کوچولوء که انشاا... زودی بزرگ میشه 

4 . 29 مرداد ماه هم پسر عمو دار شدی بالاخره ....هورااا

پسر عمو محمد (محمد مهدی ) هم به دنیا اومد قدمش مبارک 

5 .سیسمونی شما رو مجبور شدیم بیاریم خونه مادر بچینیم چون خونه خودمون هنوز آماده نیست من که این چند وقت مزاحم مادر هستم دیدیم بهتره وسایلت اینجا باشه تا راحت باشیم .

عزیزم بابا قول داده زود زود بریم خونه خودمون واسه بابا دعا کن چون این چند وقت خیلی خسته شد. خیلی اذیت شد ولی به عشق شما داره تمام سعیشو می کنه که زودی خونمون ساخته بشه ...انشاا..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)